توعه غریبه

ساخت وبلاگ
+ یک جور عجیبی تنها نشسته بودی گوشه کلاس. از آنها که آدم دلش میخواست بیاید و ماجراهای روزهای اخیر را با پیاز داغ برایت تعریف کند و تو هم یک لبخند گنده تحویل آدم بدی . اصلا هر بار که نگاهم میتوانست موه توعه غریبه...ادامه مطلب
ما را در سایت توعه غریبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahneveshte بازدید : 40 تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 ساعت: 3:59

تو مثل روزای رنگی رنگی بچگیمی ...  به قول خودت " بهترین دوران زندگی " . انگار بوی روزای بلند تابستون چهار پنج سال پیش میاد که زیر باد کولر مینشستیم و از اون همه خوشبختی لذت می بردیم . کاری ندارم الآن توعه غریبه...ادامه مطلب
ما را در سایت توعه غریبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahneveshte بازدید : 57 تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 ساعت: 3:59

 به دل آدم می ماند
حتما میپرسی چی به دل آدم می ماند؟
خب خیلی چیزها
من چه میدانم.من خودم خیلی چیز ها بر دلم مانده.

مثلا همین عصر پنج شنبه ، 

همین ثانیه های حسرت بآر ... 

توعه غریبه...
ما را در سایت توعه غریبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahneveshte بازدید : 49 تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 ساعت: 3:59

نشسته بودم پشت میز ، یکهو خیلی دلم برای یکی تنگ شد ، نمیدونم کی بود  ، بلند شدم رفتم پیش ضحی و خواستم براش این حس عجیب را توصیف کنم که گوشه دلم ذوق رفتن به کافه قانون  - پاتوق غروب های هیفده سالگیم - توعه غریبه...ادامه مطلب
ما را در سایت توعه غریبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahneveshte بازدید : 54 تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 ساعت: 3:59

 تو دی مــاهی و آن دلبر بهـــآر استـ ... 

 

 

 

 

 

.

پ ن:  من درست وقتی هیجده ساله شدم که طبق طبق تستهای مستاصل کننده با چشمای خمارشون بهم خیره شدن و من باید با یه مداد مشکی نرم گزینه ی درستو شکار میکردم تا به بزرگترین دستاورد بشر در قرن اخیر برسم ... 

 

توعه غریبه...
ما را در سایت توعه غریبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahneveshte بازدید : 52 تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 ساعت: 3:59

امروز یه چیزایی گرفتم ، 

چیزایی ک اسمشونو شماها نمیدونین و هستن ک همیشه توی دل خودم ی گوشه ی چراغونی بشینن و نگام کنن ... 

 

/

 

می‌خواستم این همه حرفایی که داشتن تند تند از ذهنم رد میشدن رو اینجا بنویسم ، 

که اولین باره احتمال داره کسی ک دربارش می‌نویسم اینا رو بخونه ...

حرف خاصی نبود 

فقط

من همیشه 

می‌نویسم که مخاطبش نخونه 

و همه چی بین من و غریبه ها بمونه :)

توعه غریبه...
ما را در سایت توعه غریبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahneveshte بازدید : 49 تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 ساعت: 3:59

سلام بر مادر مهربانمان ، 

... 

حتما باید اینهمه سختی می کشیدم که بفهمم وقتی دیگر حوصله ی نگاه کردن به در و دیوار را هم ندارم ، برای چه کسی باید بنویسیم ...

دخترک باز هم پناه آورده ب دالان خالص و پاک و گرم خودش ...

...

همین الان ، همه ی حرفهایم از ذهنم پاک شد ،

و احتمالا این پست هم به جایی نمی‌رسد ! 

 

... 

خسته هستم .

بقیه اش بعدا ...

توعه غریبه...
ما را در سایت توعه غریبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahneveshte بازدید : 50 تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 ساعت: 3:59

اولین بار بود که داشتم ماشین سوار میشدم و رانندگی میکردم . حواسم به همه چی بود ، همه چی داشت خوب پیش می رفت ...تا اینکه یکدفعه دیدم گوشه ی چشمم یه حس آشنای بچگی برق زد ، نگاه کردم تو بودی ک از خونه ی توعه غریبه...ادامه مطلب
ما را در سایت توعه غریبه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maahneveshte بازدید : 51 تاريخ : جمعه 3 اسفند 1397 ساعت: 3:59